[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
.
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
برای نویسندگان::
آرشیو مجله و مقالات::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
IFRAME

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۷ نتیجه برای حجازی

احسان حجازی، رضا امانی، ناصر شرف‌الدین زاده، بهمن چراغیان،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: هدف از انجام این مطالعه، مقایسه میزان دریافت غذایی ویتامین D ، مواجهه با نور خورشید و سطح سرمی ۲۵ هیدروکسی D در بیماران مبتلا به (MS) و افراد سالم بود. مواد و روش‌ها: تحقیق به صورت مورد- شاهدی، روی ۳۷ بیمار مبتلا به MS (۳۱ زن و ۶ مرد) و ۳۷ فرد سالم که از لحاظ جنس، سن، فعالیت فیزیکی و منطقه زندگی مشابه بودند، انجام گرفت. اطلاعات مربوط به شیوه زندگی، نظیر مواجهه با نور خورشید و مصرف غذاهای غنی از ویتامین D از طریق مصاحبه و پرسشنامه بسامد خوراک به دست آمد. یافته ها‌: بین دریافت مواد غذایی حاوی ویتامین D و مواجهه با نور خورشید در دو گروه، تفاوت معنی‌داری وجود نداشت. شیوع بالای کمبود شدید ویتامین D در بیش از یک سوم افراد هر گروه(۳۳٪ بیماران و ۳۷٪ افراد سالم) مشاهده شد. بین سطح سرمی ۲۵ هیدروکسی Dدو گروه، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در گروه شاهد، افراد با مواجهه بالاتر نورخورشید، به طور معنی‌داری سطح سرمی بالاتری نسبت به افراد با مواجهه کمتر داشتند. همچنین، سطح سرمی ویتامین D رابطه معنی داری با مصرف ماهی، تخم مرغ، کره و خامه در هیچ یک از دو گروه نشان نداد. نتیجه گیری: در این پژوهش، بین مواجهه با نور خورشید و دریافت غذایی منابع حاوی ویتامین D در بیماران، رابطه‌ای دیده نشد. اما در افراد سالم، افراد با مواجهه بیشتر نور خورشید، نسبت به گروه‌های با مواجهه کمتر، سطوح سرمی ویتامین D بالاتری داشتند. همچنین، کمبود شدید ویتامین D در یک سوم افراد هر دو گروه مشاهده شد.
وحید قاسم زاده محمدی، محسن عاطفی، رضا همایونفر، احسان حجازی، زهرا توده روستا،
دوره ۷، شماره ۵ - ( ويژه نامه زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده

آکریلامید عامل بالقوه طیف وسیعی از اثرات سمی است. در ۲۴ آوریل ۲۰۰۲، اداره ملی غذای سوئد داده‌هایی را ارائه کرد که دلالت بر غلظت‌های بالای آکریلامید در مواد غذایی ویژه داشت. این بررسی مروری، اطلاعاتی را در زمینه تشکیل آکریلامید در مواد غذایی و روش‌های کاهش آن‌را در غذاهای خاص ارائه می‌کند. این تحقیق به صورت بررسی الکترونیکی بود. مقالات، کتب و گزارشات از منابع الکترونیکی تهیه شدند و پس از مطالعه و تجزیه و تحلیل آن‌ها، بررسی مروری تهیه شد. منابع غذایی اصلی دریافت آکریلامید عبارتند از: غلات و محصولات آردی، محصولات سیب زمینی، خشک شده، قهوه و مغزهای تفت داده شده. در این فرآورده‌ها، تشکیل آکریلامید ارتباط خوبی با واکنش قهوه‌ای شدن میلارد دارد. واکنش آسپاراژین با قندهای احیا مسیر اصلی تشکیل آکریلامید است. در غلظت‌های پایین آسپاراژین، فروکتوز خیلی موثرتر از گلوکز است. در غلظت‌های بالای قندهای احیا، آسپاراژین عامل محدود کننده در تشکیل آکریلامید می‌شود. مسیرهای جایگزین دیگری نیز برای تشکیل آکریلامید پیشنهاد شده است. آکرولئین، اسیدهای چرب، اسید آسپارتیک، کارنوزین، بتا-آلانین، آمینوپروپیون آمید (از آسپاراژین) ، پیروویک اسید قادر به تولید آکریلامید از طریق تولید آکریلیک اسید هستند. تشکیل آکریلامید با افزایش دما از ۱۲۰ تا °C ۱۸۰ افزایش می‌یابد و سپس ممکن است کاهش یابد. این ترکیب با افزایش pH، به ویژه در pH بالاتر از ۷ افزایش می‌یابد. عامل دیگری که بر تشکیل آکریلامید اثر می‌گذارد، فعالیت آبی است. طبیعت و ویژگی‌های نهایی یک محصول غذایی برای انتخاب راه‌های کاهش میزان آکریلامید در آن مؤثر است. بسته به نوع محصولات غذایی، استراتژی‌های مختلفی برای کاهش سطوح آکریلامید در غذاهای خاص ارائه شده‌اند. تعدادی از این استراتژی‌ها عبارتند از : ۱- حذف یا کاهش مواد واکنش دهنده، ۲-اختلال در واکنش تشکیل آکریلآمید (کنترل رابطه‌ی دما - زمان، pH، و فعالیت آبی) و ۳- تخریب یا به دام اندازی آکریلامید پس از تشکیل آن. واژگان کلیدی: آکریلآمید، آکریلیک اسید، محصولات غذایی، واکنش قهوه‌ای میلارد
محمود توکلی، زهره حمیدی اصفهانی، محمد امین حجازی، محمد حسین عزیزی، سلیمان عباسی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: در ایران فراورده‌های شیری محلی زیادی وجود دارد که حاوی لاکتوباسیلوس‌ها می‌باشند. این مطالعه با هدف بررسی توانایی پروبیوتیکی سویه‌های لاکتوباسیلوس ۵ نمونه پنیر جمع‌آوری شده از مناطق روستایی مازندران انجام شد.

مواد و روشها: در این پژوهش ۳۰۰ سویه لاکتوباسیلوس جداسازی گردید و سپس ویژگی‌های پروبیوتیکی شامل مقاومت به شرایط مشابه دستگاه گوارش، مقاومت به نمک‌های صفراوی، ممانعت از رشد میکروارگانیسم‌های بیماری‌زا و تحمل آنتی‌بیوتیک‌ها مورد آزمون قرار گرفت.

یافتهها: توسط آزمون‌های فنوتیپی و بیوشیمیایی ۳۰۰ سویه لاکتوباسیلوس شناسایی گردید. ۱۹ سویه شرایط اسیدی و نمک صفرای را تحمل نمودند. از بین این ۱۹ سویه ، ۸ سویه منتخب لاکتوباسیلوس پلانتارم (۴ سویه)، لاکتوباسیلوس فرمنتوم (۲ سویه)، لاکتوباسیلوس پنتسوس (۱ سویه) و لاکتوباسیلوس کازئی (۱ سویه) توانایی پروبیوتیک خوبی را نشان دادند. لاکتوباسیلوس پلانتارم (MT.ZH۲۹۳) و لاکتوباسیلوس فرمنتوم (MT.ZH۸۹۳ و MT.ZH۹۹۳) نسبت به غلظت‌های مختلف نمک‌های صفراوی مقاوم بودند. لاکتوباسیلوس فرمنتوم MT.ZH۸۹۳به تمام آنتی‌بیوتیک‌ها مقاومت نشان داد. ۵ سویه MT.ZH۱۹۳ ، MT.ZH۳۹۳ ، MT.ZH۵۹۳ ، MT.ZH۸۹۳ و MT.ZH۹۹۳ از رشد میکروارگانیسم‌های بیماری‌زا جلوگیری نمودند.

نتیجه گیری: سویه‌های جدا شده از پنیر محلی استان مازندران توانایی پروبیوتیکی خوبی دارند و با انجام آزمون‌های in vitro وin vivo  بیشتر می‌توان از سویه‌های بومی پروبیوتیک در فرمولاسیون مواد غذایی فراسودمند استفاده کرد.

واژگان کلیدی: ویژگی‌های پروبیوتیکی، میکروارگانیسم‌های بیماری‌زا، مقاومت آنتی‌بیوتیک، مقاومت به شرایط مشابه دستگاه گوارش، پنیر محلی مازندران     


سحر حیدری، مریم عزیز زاده، لیدا تاجی، مهسا بهمن نیا، جواد نصرالله زاده، احسان حجازی، زهرا شیخی مبارکه*، سمیرا ربیعی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده

سابقه و هدف: سرطان پستان اولین سرطان شایع در بین زنان ایرانی می‌باشد که در سال‌های اخیر میزان شیوع و مرگ و میر ناشی از آن افزایش یافته است. مطالعات پیشین نشان داده‌اند که مواد مغذی مختلف می‌تواند با عود مجدد این سرطان در ارتباط باشند. این مطالعه با هدف بررسی
 ارتباط فروکتوز، سوکروز، فیبر محلول و نامحلول با سطح سرمی لپتین و نوروپپتید
Y NPY (neuropeptide Y) در بهبودیافتگان سرطان پستان BCS (Breast cancer survivors) در شهر تهران انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، ۱۴۵ زن بهبود یافته از سرطان پستان (در محدوده سنی ۷۰-۱۸ سال) انتخاب گردیدند. اطلاعات
 عمومی، فعالیت بدنی و دریافت غذایی به ترتیب توسط پرسشنامه اطلاعات عمومی، پرسشنامه ۱۴ آیتمی MET و پرسشنامه بسامد غذایی FFQ (Food Frequency Questionnair) ارزیابی شدند. نمونه خون پس از ۱۲ ساعت ناشتایی از تمامی شرکت کنندگان گرفته شد و غلظت لپتین و NPY سرم با روش ایمنی سنجی تعیین گردید.
یافتهها: زنانی که در بالاترین سهک سطح سرمی لپتین قرار داشتند، به طور معنی‌داری وزن (۰۰۳/۰p=)، نمایه توده بدنی (BMI) (۰۰۰/۰p=)، دورکمر(۰۰۵/۰p=)، درصد توده چربی بدن (۰۰۰/۰p=) و چربی احشایی (۰۰۰/۰p=) بیشتر و در مقابل قد (۰۲/۰p=) و توده عضلانی (۰۰۸/۰p=) کمتری داشتند. بعد از تعدیل اثر مخدوشگرها دریافت سوکروز، فروکتوز، فیبر محلول و فیبر نامحلول با غلظت سرمی لپتین و NPY ارتباط معنی‌داری نداشت.
نتیجه گیری: در زنان بهبود یافته از سرطان پستان مصرف سوکروز ، فروکتوز ، فیبر محلول و فیبر نامحلول با سطوح سرمی هورمون‌های لپتین و NPY ارتباط معنی‌داری نداشت.
زینب البوغبیش، زهرا نظری، زهرا شیخی مبارکه، افشین رخشا، محمد هوشیاری، احسان حجازی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده

سابقه و هدف: مشکلات خواب از عوارض شایع در بیماران مبتلا به سرطان پستان تحت پرتودرمانی می‌باشد. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی اثر دریافت ارده بر روی کیفیت خواب بیماران مبتلا به سرطان پستان تحت پرتودرمانی انجام شد.
مواد و روشها: ۴۸ زن مبتلا به سرطان پستان تحت پرتودرمانی به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. بیماران گروه مداخله روزانه ۴۸ گرم ارده از شروع تا انتهای پرتودرمانی (۵ هفته) دریافت کردند. در ابتدا و انتهای پرتودرمانی پرسشنامه PSQI
 (Pittsburg Sleep Quality Index) توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. برای آنالیز داده‌ها از آزمون‌های Chi-square، t-test،Mann-Whitney ، Wilcoxon و Binary logistic regression استفاده شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار سنی افراد شرکت کننده ۶۵/۱۰± ۹۷/۴۷ بود. ۵۰% بیماران گروه ارده و ۸/۸۰% بیماران گروه کنترل در انتهای مطالعه کیفیت خواب نامطلوبی داشتند (۰۲/۰ =P). مصرف ارده به طور معنی‌داری نمره کلی کیفیت خواب را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشید (۰۰۶/۰=P). بین دو گروه تفاوت معنی‌داری در بیشتر مقیاس‌ها شامل کیفیت ذهنی خواب (۰۰۸/۰ =P)، تأخیر در به خواب رفتن (۰۱/۰=P)، مدت زمان خواب (۰۰۳/۰=P) و اختلالات خواب (۰۵/۰=P) مشاهده گردید. همچنین میانگین تغییرات مقیاس اختلالات خواب، بین دو گروه تفاوت آماری معنی‌داری نشان داد (۰۰۲/۰=P). در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، نسبت شانس برای مقیاس‌های کیفیت ذهنی خواب (۰۱/۰=P)، تأخیر در به خواب رفتن (۰۱/۰=P)، مدت زمان خواب (۰۰۶/۰=P)، اختلالات خواب (۰۴/۰=P) و نمره کلی کیفیت خواب (۰۰۷/۰=P) کمتر می‌باشد.
نتیجه گیری: این یافته‌ها نشان می‌دهد که مصرف ارده طی پرتودرمانی می‌تواند کیفیت خواب بیماران مبتلا به سرطان پستان را افزایش دهد.

زهرا نظری، زینب آلبوغبیش، احسان حجازی، زهرا شیخی مبارکه، افشین رخشا، محمد هوشیاری، علیرضا بهرامی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: خستگی و اختلال خواب از عوارض جانبی ناشی از پرتو درمانی می‌باشد. شیره انگور یک محصول سنتی غنی از آنتی‌اکسیدان و پلی فنول است که اثرات مثبت آن در بهبود خستگی و اختلال خواب دیده شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر مصرف شیره انگور بر خستگی و کیفیت خواب در زنان  مبتلا به سرطان پستان تحت پرتودرمانی می‌باشد.
مواد و روشها: در این کار آزمایی بالینی کنترل شده ۴۴ زن مبتلا به سرطان پستان ۷۰-۱۸ سال به طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله روزانه ۱۰۰ گرم شیره انگور از ابتدای درمان تا یک هفته پس آن (پنج هفته) مصرف کردند و به گروه کنترل دارونمایی داده نشد. نمره خستگی و کیفیت خواب پس از تکمیل پرسشنامه خستگی (MFSI-SF) و کیفیت خواب (PSQI) در ابتدا و انتهای مطالعه بین دو گروه ارزیابی و مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با آزمون تی زوجی و تی مستقل انجام شد.
یافتهها: در این مطالعه با مصرف شیره انگور  مقیاس خستگی جسمی بین دو گروه تفاوت معنی‌داری داشت (۰۵/۰> P). ولی میزان خستگی کلی بین دو گروه معنی‌دار نشد (۰۵/۰ P). همچنین با بررسی امتیازات مربوط به کیفیت خواب نشان داده شد که مقیاس اختلال خواب گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی‌داری کاهش یافته است (۰۵/۰> P ) ولی در کیفیت کلی خواب یا PSQI  تفاوت معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نشد (۰۵/۰ P).
نتیجه گیری: یافته‌های مطالعه حاضر حاکی از آن است که مصرف شیره انگور می‌تواند برخی از عوارض ناشی پرتو درمانی (خستگی جسمی و اختلال خواب)  را  در زنان مبتلا به سرطان پستان کاهش دهد.

میلاد محمدزاده، ملیکا ممقانیان، علیرضا بهرامی، امین پایداره، فاطمه عبدی، شراره سیفی، بهرام رشیدخانی، جلال حجازی، زهرا شیخی، احسان حجازی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده

سابقه و هدف: الگوهای غذایی ممکن است در گسترش سرطان ریه نقش داشته باشد، اما تحقیقات در این زمینه در خاورمیانه محدود بوده است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین الگوهای غذایی و خطر ابتلا به سرطان ریه در این منطقه می‌باشد.
مواد و روشها: این تحقیق، یک مطالعه مورد-شاهدی مبتنی بر بیمارستان می‌باشد که در دو بیمارستان عمومی در تهران انجام شد. این مطالعه شامل ۱۳۵ مورد تأیید شده سرطان ریه شناسایی شده از طریق اسکن پاتولوژیک و توموگرافی کامپیوتری و ۲۳۷ فرد شاهد فاقد شرایط نئوپلاستیک و بیماری‌های مزمن مرتبط با رژیم غذایی بود. داده‌های غذایی با استفاده از پرسشنامه ۱۴۷ سوالی نیمه کمی بسامد غذا (FFQ) جمع آوری شد. برای ارزیابی ارتباط بین الگوهای غذایی و خطر سرطان ریه از تحلیل رگرسیون لجستیک چند متغیره استفاده گردید.
یافتهها: در این مطالعه دو الگوی غذایی استخراج شد. پس از تعدیل عوامل مخدوش کننده، الگوی غذایی ناسالم به طور قابل توجهی با افزایش خطر سرطان ریه مرتبط بود (۷,۸۵- ۲.۰۶=CI%۹۵, ۳,۹۵=OR). در مقابل، پایبندی بیشتر به الگوی غذایی سالم با خطر سرطان ریه ارتباط منفی داشت (۰,۴۵- ۰.۱۴=CI%۹۵, ۰,۲۵=OR).
نتیجه گیری: این مطالعه تأثیر مثبت یک الگوی غذایی ناسالم را بر خطر ابتلا به سرطان ریه تاکید می‌کند، در حالی که رابطه  معکوسی بین الگوی غذایی سالم و خطر ابتلا به سرطان ریه را نشان داده است. این یافته‌ها بر اهمیت مداخلات غذایی در استراتژی‌های پیشگیری از سرطان ریه تأکید می‌کند.

صفحه 1 از 1     

Iranian Journal of  Nutrition Sciences and Food  Technology
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 33 queries by YEKTAWEB 4700