پریسا آذروند، مجید حاجی فرجی، آناهیتا هوشیار راد، بهرام رشیدخانی، تقی پورابراهیم،
دوره ۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: اضطراب امتحان یک واکنش هیجانی ناخوشایند به موقعیت ارزیابی است و به عنوان یک مشکل شایع و مهم آموزشی مطرح است. اضطراب امتحان با ایجاد اختلالاتی در خوردن که یکی از این اختلالات، زیادهخوری است، میتواند باعث بروز چاقی شود. چاقی نیز به نوبه خود به بروز عوارض متعددی منجر میشود. این مطالعه با هدف بررسی همبستگی میزان دریافت مواد غذایی و اضطراب امتحان در دانشآموزان دختر سال سوم دبیرستان منطقه ۳ آموزش و پرورش شهر تهران انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه به روش مقطعی و با شرکت ۱۴۰ دانشآموز دختر سال سوم دبیرستان منطقه ۳ آموزش و پرورش تهران انجام شد. بعد از خروج دادههای ۱۰ دانشآموز از مطالعه، تجزیه و تحلیل آماری روی دادههای مربوط به ۱۳۰ دانشآموز صورت گرفت. دادههای مربوط به دریافت مواد غذایی با استفاده از یک پرسشنامه یادآمد۲۴ ساعته خوراک و ۳ پرسشنامه ثبت غذای روزانه برای ۳ روز هفته ثبت و میزان اضطراب امتحان با استفاده از پرسشنامه اضطراب امتحان سنجیده شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS ۱۶ انجام گرفت.
یافتهها: ارتباطی بین دریافت گروههای غذایی با ۴ گروه اضطراب و نیز با نمرات اضطراب گزارش نشد. از میان زیرگروههای غذایی، نان (۰۰۳/۰ (P=، برنج (۰۳۵/۰ (P=، کنسرو انواع گوشت (۰۳۱/۰ (P=، سایر لبنیات (۰۲۹/۰ (P= و آبمیوههای صنعتی (۰۴۹/۰ (P= با اضطراب ارتباط معنیداری نشان دادند، اما بعد از تعدیل BMI و تغییرات دریافت غذایی در زمان اضطراب، تنها مصرف آبمیوههای صنعتی با نمرات اضطراب ارتباط مثبت و معنیداری نشان داد. میانگین انرژی، کربوهیدرات و پروتئین دریافتی در میان ۴ گروه اضطراب، اختلاف معنیداری داشت، اما این اختلاف بعد از تعدیل BMI و تغییرات دریافت غذایی در زمان استرس دیگر معنیدار نبود.
نتیجه گیری: با افزایش میزان اضطراب امتحان، میزان مصرف آبمیوههای صنعتی نیز افزایش یافت. از آن جا که آبمیوههای صنعتی دارای مقادیر قابل ملاحظهای شکر هستند، این فرضیه که ارتباط مستقیمی بین اضطراب و افزایش میزان کربوهیدرات مصرفی وجود دارد، میتواند تأیید شود.
واژگان کلیدی: دریافت مواد غذایی، اضطراب امتحان، درشت مغذیها
پدرام شیرانی، نسرین امیدوار، حسن عینی زیناب، فاطمه پورابراهیم، آرزو رضازاده،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده
سابقه و هدف: هدف مطالعه حاضر، تعیین ارتباط نسبت کفایت دریافت ریزمغذیها NAR (Nutrient Adequacy Ratio) و نسبت میانگین کفایت MAR (Mean Adequacy Ratio) با نمایههای شکل بدن ABSI (A Body Shape Index) و نسبت دور کمر به قد WHtR (Waist to height Ratio) در سالمندان شهر تهران میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، ۵۸۳ سالمند (۳۰۴ زن و ۲۷۹ مرد) ۶۰ تا۸۰ ساله ساکن شهر تهران باروش نمونهگیری سیستماتیک خوشهای انتخاب شدند. اطلاعات عمومی، فعالیت بدنی و دریافت غذایی به ترتیب توسط پرسشنامههای جمعیت شناختی، فعالیت روزمره زندگی بدون ابزار ADL (activity of daily living) و با ابزار (instrumental activity of daily living)و یادآمد خوراک ۲۴ساعته برای دو روز غیرمتوالی ارزیابی شدند و NAR انرژی، پروتئین و ۱۱ ریزمغذی و میانگین آنها محاسبه شد. اندازهگیریهای تنسنجی (قد، وزن و دور کمر) با روشهای استاندارد انجام و نمایههای ABSI و WHtR محاسبه شدند.
یافتهها: میانه (دامنه بین چارکی) ABSI، ۰۸۲/۰(۰۸۶/۰و۰۷۹/۰) و میانگین±انحراف معیار WHtR۰۷/۶±۰/۰ بود. میانگین نسبت WHtR زنان بالاتر از مردان، اما میانه ABSI زنان کمتر از مردان بود. بعد از تعدیل اثر مخدوشگرها، ارتباط MAR با WHtR و ABSI معنیدار نبود. NAR انرژی و پروتئین به ترتیب با WHtR و ABSI رابطه مستقیم و NAR تیامین با ABSI ارتباط معکوس داشتند.
نتیجه گیری: در سالمندان مورد مطالعه، کفایت غذایی با دو نمایه نشانگر وضعیت توزیع چربی بدن بعد از کنترل عوامل محیطی نظیر شیوه زندگی، عوامل جمعیتی و اقتصادی-اجتماعی ارتباطی نداشت.