[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
.
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
برای نویسندگان::
آرشیو مجله و مقالات::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
IFRAME

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۶ نتیجه برای ساری

علی حشمتی، صابر حسنی، عباسعلی ساری، مصطفی کرمی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: امروزه استفاده از ترکیبات پری‌بیوتیک برای تحریک رشد پروبیوتیک‌ها در محصولات لبنی اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر پری‌بیوتیکی سبوس جو و سبوس برنج بر زنده‌مانی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس در ماست کم چرب و افزایش ارزش تغذیه‌ای آن می‌باشد.

مواد و روشها: در این تحقیق مقادیر مختلف سبوس جو و سبوس برنج (۳/۰، ۶/۰، ۹/۰، ۲/۱ درصد) به شیر کم چرب اضافه شد و  بعد از پاستوریزاسیون، استارتر تجاری ماست به همراه ۱ درصد از کدورت ۲ مک فارلند باکتری لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس به عنوان پروبیوتیک اضافه گردید. در طول دوره نگه‌داری شمارش باکتری لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس در محیط کشتMRS-Bile agar  و ارزیابی طعم و مزه تیمارها به روش هدونیک ۵ نقطه‌ای انجام گرفت.

یافتهها: در روز صفر در تیمار ۲/۱ درصد سبوس جو تعداد باکتری log ۷/۷ و در سبوس برنج  log۵۷/۷ در تیمار کنترل آن‌ها به ترتیب
 log ۲/۷ و log ۲۵/۷ مشاهده شد. همچنین در طول دوره نگه‌داری نیز مشاهده گردید که کاهش تعداد لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس در نمونه‌های حاوی سبوس جو و برنج به‌طور معنی‌داری کمتر از نمونه شاهد می‌باشد (۰۵/۰p). به‌طوری‌که در روز ۲۸ تعداد باکتری در تمامی تیمارهای حاوی سبوس جو و برنج بالاتر از حد استاندارد محصول پروبیوتیک (cfu/gr۱۰۷) بود ولی در نمونه کنترل کمتر از این مقدار مشاهده شد. امتیاز طعم و مزه نیز با افزایش میزان سبوس جو و سبوس برنج به طور معنی‌داری (۰۵/۰p) کاهش یافت به طوری که تأثیر نامطلوب سبوس برنج بیشتر از سبوس جو بود.

نتیجه گیری: سبوس جو و سبوس برنج اثر پری‌بیوتیکی بر زنده‌مانی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس در ماست کم‌چرب دارند و می‌توان با افزودن آن به ماست کم‌چرب حاوی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس، محصولی فراسودمند به جامعه ارائه داد و از کاهش تعداد  ‌لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس در ماست کم چرب در طول دوره نگه‌داری جلوگیری کرد.

واژگان کلیدی: سبوس جو، سبوس برنج، پری بیوتیک، لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس، ماست کم چرب


وحید ساری صراف، رامین امیرساسان، داریوش شیخ الاسلامی وطنی، حسن فرجی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: اثرات مکمل‌سازی مونوهیدارت کراتین بر آپوپتوزیس ناشی از فعالیت ورزشی مشخص نیست. هدف از این مطالعه بررسی اثر مکمل سازی کراتین بر آپوپتوز در فعالیت حاد مقاومتی مردان بود.

مواد و روشها: در یک طرح تصادفی، دارونمای کنترل شده با کارآزمایی بالینی، بیست مرد میانسال بین ۴۲ تا ۴۹ ساله به طور تصادفی به دو گروه دریافت کننده کراتین و مالتودکسترین به طور مساوی با مصرف روزانه ۲۰ گرم از هر کدام به مدت یک هفته تقسیم شدند. در روز هشتم، آزمودنی‌ها یک فعالیت حاد مقاومتی با شدت ۸۰ درصد حداکثر یک تکرار بیشینه را انجام دادند. نمونه‌های خونی یک روز قبل از شروع دوره و بلافاصله پس از فعالیت حاد ورزشی جهت اندازه‌گیری غلظت‌های سرمی p۵۳، کاسپاز ۸ و فاکتور رشد شبه انسولینی (IGF-۱) جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تی مستقل و وابسته در سطح معنی‌داری (۰۵/۰>p) تجزیه و تحلیل شدند.

یافتهها: سطوح سرمی P۵۳ [(قبل: ۹۸/۴۰±۴۱/۴۸۶، بعد: ۸۶/۱۷۰±۲۰/ ۸۴۲ نانوگرم بر لیتر، (۰۰۰/۰>p)] و کاسپاز ۸ [(قبل: ۲۶/۱±۳۶/۸، بعد: ۱۵/۴±۶۶/۱۱ نانوگرم بر میلی‌لیتر، (۰۳۱/۰ p=)] در گروه دارونما به طور معنی‌داری بلافاصله پس از فعالیت حاد نسبت به قبل از دوره افزایش یافتند. همچنین،  IGF-۱در هردو گروه به طور معنی‌داری نسبت به قبل از دوره بالاتر بود. سطح P۵۳ به طور معنی‌داری بلافاصله پس از فعالیت حاد از گروه کراتین بالاتر بود (۰۵/۰>p).

نتیجه گیری: مکمل مونوهیدرات کراتین می‌تواند از ایجاد آپوپتوز ناشی از فعالیت مقاومتی حاد در مردان میانسال جلوگیری کند. بنابراین یک هفته مکمل‌سازی کراتین ممکن است استراتژی مفیدی جهت جلوگیری از آپوپتوزیس در فعالیت حاد شدید باشد.

واژگان کلیدی: آپوپتوزیس، مونوهیدرات کراتین، کاسپاز ۸، p۵۳، فعالیت ورزشی مقاومتی       


عباسعلی ساری، سیده سحر میرمعینی، امیر دارائی گرمه خانی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۶ )
چکیده

سابقه و هدف: امروزه با توجه به تمایل مصرف کنندگان به غذاهای کم‌چرب تحقیقاتی به منظور کاهش جذب روغن در محصولات سرخ‌شده صورت گرفته است. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر غلظت‌های مختلف ژل گیاه آلوئه ورا به عنوان یک ترکیب هیدروکلوئیدی و نیز افزودن ۱% نمک به ژل‌های تولیدی بر میزان جذب روغن و ویژگی‌های کیفی گوشت مرغ سرخ‌شده، راندمان سرخ کردن و درصد کاهش چربی به علت پوشش‌دهی انجام شد.
مواد و روشها: در این تحقیق اثر پوشش‌دهی گوشت مرغ سرخ‌شده با غلظت‌های مختلف ژل آلوئه ورا به عنوان یک ترکیب هیدروکلوئیدی (غلظت‌های ۰، ۳ و ۵ درصد وزنی-حجمی( به همراه نمک (۰ و ۱ درصد) بر جذب روغن و خواص کیفی آن (جذب روغن، مقدار رطوبت، راندمان سرخ کردن، عطر و طعم و رنگ) بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که با افزایش غلظت پوشش، میزان اتلاف رطوبت و نیز جذب روغن طی فرایند سرخ کردن کاهش یافته است. هم‌چنین پوشش‌دهی نمونه‌ها و افزودن نمک (۱ درصد) به پوشش‌ها باعث حفظ بیشتر رطوبت در نمونه‌ها شد. ارزیابی حسی نمونه‌ها نیز نشان داد که بافت، طعم و مزه نمونه‌های سرخ‌شده با افزایش غلظت پوشش آلوئه ورا بهبود یافت اما از کیفیت رنگ و ظاهر نمونه‌ها کاسته شد (۰۵/۰p>).
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که پوشش آلوئه ورا می‌تواند در تولید محصول سرخ‌شده کم چرب استفاده شود بدون این که تأثیر نامطلوبی بر خواص حسی فرآورده نهایی داشته باشد.


سحر جمالی، محمدرضا پژوهی الموتی، عباسعلی ساری، نرجس آقاجانی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده

سابقه و هدف: استفاده از پوشش­های خوراکی حاوی ترکیبات ضدمیکروبی طبیعی یک روش مناسب برای کنترل رشد میکروبی و به دنبال آن حفظ کیفیت و زمان ماندگاری محصولات تازه، منجمد و فراوری شده ماهی می‌باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی تأثیر پوشش ژل آلوئه ورا حاوی نانوامولسیون اسانس زنجبیل در افزایش ماندگاری فیله ماهی قزل آلا طی مدت ۱۲ روز نگهداری در یخچال (°C ۴) صورت پذیرفت.
مواد و روشها: جهت بدست آوردن نانوامولسیون بهینه با روش اولتراسونیک و حل مشکل پدیده رسیدگی استوالد در نانوامولسیون‌ها، از لسیتین سویا در غلظت‌های صفر، ۵/۰ و ۱% وزنی/وزنی و تویین در غلظت‌های ۵ و ۱۰% استفاده گردید.
یافتهها: آنالیز اندازه ذرات، پتانسیل زتا و توزیع ذرات اسانس نشان داد که نانوامولسیون تهیه شده با ۱۰% تویین و ۱% لسیتین امتیاز پایداری بالایی داشته و به عنوان نانوامولسیون بهینه در جهت افزایش ماندگاری فیله ماهی مورد ارزیابی قرار گرفت. پوشش‌های حاوی نانوامولسیون و اسانس خالص زنجبیل نسبت به گروه کنترل و تیمار پوشش آلوئه ورا، به طور معنی­داری (۰۵/۰˂P) شمارش کلی مزوفیل­های هوازی، باکتری­های سایکروتروف، انتروباکتریاسه و لاکتیک اسید باکتری‌ها را کاهش دادند. همچنین تغییرات شیمیایی فساد در تیمارهای کنترل و پوشش آلوئه ورا زودتر از سایر تیمارها مشاهده گردید. در حالی که پوشش آلوئه ورا حاوی نانوامولسیون اسانس زنجبیل توانست به طور معنی­داری (۰۵/۰P<) با کنترل تغییرات میکروبی و شیمیایی نسبت به سایر تیمارها، ماندگاری فیله‌های ماهی را افزایش دهد. همچنین ارزیابی حسی تیمارها نشان داد که مقبولیت کلی برای تیمار حاوی نانوامولسیون اسانس در طول مدت نگهداری در شرایط سرد، رضایت بخش می‌باشد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه تأیید کرد که اسانس زنجبیل به طور مناسب در نانوامولسیون کپسوله شده و خواص ضد میکروبی و آنتی اکسیدانی افزایش یافته آن می‌تواند ماندگاری فیله ماهی را افزایش دهد.
 
میلاد قربانی پور، زینب صادقی دهکردی، علیرضا سازمند، امیر دارایی گرمه خانی، عباسعلی ساری،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده

سابقه و هدف: عصاره‌ی بن‌سرخ و عصاره‌ی بهینهی آن دارای خواص آنتی‌اکسیدانی می‌باشد. این مطالعه با هدف بهینه‌سازی شرایط استخراج عصاره‌ی گیاه بن‌سرخ، بررسی ویژگی‌های آنتی‌اکسیدانی و ترکیبات فنولی حاصل از آن و نیز خاصیت کُشندگی پروتواسکولکس‌های کیست هیداتید در شرایط آزمایشگاهی صورت گرفت.
مواد و روشها: عصاره‌ی گیاه بن ­سرخ در غلظت ­های مختلف اتانول ۰، ۵۰ و ۱۰۰% و در زمان‌های ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت استخراج گردید. بهترین شرایط استخراج عصاره‌ها با استفاده از روش سطح پاسخ تعیین و عصاره‌ی­ تهیه‌شده در شرایط بهینه برای آزمایشات انتخاب شد. در نهایت غلظت‌های ۲۰۰، ۴۰۰ و ۶۰۰ ppm از عصاره‌ی‌ استخراجی تهیه و تأثیر آن­ها بر پروتواسکولکس ­ها در مدت زمان مواجهه ۵، ۱۵ و ۳۰ دقیقه بررسی گردید.
یافتهها: افزایش زمان استخراج با میزان ترکیبات فنولی و خواص آنتی اکسیدانی عصاره ها ارتباط مستقیم و افزایش غلظت اتانول با این پارامترها رابطه عکس داشت. ۱۰۰ میکرولیتر بر میلی ­لیتر عصاره‌ی بن­ سرخ (۹۰/۶۳ دقیقه) در غلظت آبی خالص توانست در زمان­۳۰ دقیقه ۱۰۰% پروتواسکولکس ­ها را غیرفعال نماید.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد عصاره‌ی آبی گیاه بن ­سرخ، می­تواند سبب غیرفعال شدن پروتواسکولکس­ های کیست هیداتید در شرایط آزمایشگاهی شود.
وحید ساری صراف، مصطفی خانی، مهدی ساقی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۴ )
چکیده

سابقه و هدف: تمرینات ورزشی و کارنیتین باعث افزایش فعالیت میتوکندریایی بافت چربی می­شود. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هم­زمانی HIIT و مکمل­دهی ال­کارنیتین بر بیان ۱۵۵-mir، C/EBPβ و PGC-۱α در بافت چربی زیرپوستی بود.
مواد و روشها: ۳۶ سر رت نر نژاد ویستار با دامنه سنی ۶ هفته پس از ۸ هفته القاء چاقی به طور تصادفی به چهار گروه: کنترل (Cتمرین (T)، ال­کارنیتین (L) و تمرین-ال­کارنیتین (TL) تقسیم شدند. گاواژ با ال­کارنیتین روزانه mg/kg۳۰ وزن بدن و پروتکل HIIT ۹۰-۸۵ درصد سرعت بیشینه روی نوارگردان، ۵ روز در هفته به مدت ۱۲ هفته اجرا شد. بیان ژن ۱۵۵-mir با روش qReal-TimePCR و C/EBPβ و PGC-۱α با وسترن بلات اندازه­گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده­ها با آزمون آنالیز واریانس دو طرفه در سطح معنی­داری ۰۵/۰p< انجام شد.
یافتهها: بیان ژن ۱۵۵-mir در گروه L نسبت به گروه­های T و C کاهش معنی­دار داشت (۰۰۱/۰>p). همچنین بیان C/EBPβ و PGC-۱α در همه گروه­های L، T و TL نسبت به گروه C افزایش معنی­داری داشت (۰۵/۰>p). اثر همزمانی تمرین و ال­کارنیتین بر بیان ۱۵۵-mir و PGC-۱α معنی­دار نشد (۰۵/۰<p)؛ ولی بر بیان C/EBPβ معنی­دار بود (۰۵/۰>p). وزن گروه­های T و TL نسبت به گروه C و L کاهش معنی­داری داشت (۰۵/۰>p).
نتیجه گیری: هم­زمانی HIIT و ال­کارنیتین تأثیر معنی­داری بر افزایش عوامل بالا دستی قهوه­ای شدن بافت چربی نداشت، از طرفی ال­کارنیتین با کاهش ۱۵۵-mir و HIIT با عدم تغییر ۱۵۵-mir بیوژنز میتوکندری را افزایش دادند. در این بین، کاهش وزن ناشی از تمرین رخ داد. پژوهش­های بیشتری در این زمینه لازم می­باشد.

صفحه 1 از 1     

Iranian Journal of  Nutrition Sciences and Food  Technology
Persian site map - English site map - Created in 0.11 seconds with 32 queries by YEKTAWEB 4712